سیزده بدر
دیروز ما هم رفتیم دررود ، همه چی اونجا عالی بود کنار به رود خونه غذا خووردیم و وقتی می خواستیم بریم آبشار رو ببینیم با صحنه ی بدی مواجه شدیم که از رفتن پشیمون شدیم ،یه عده آدم بی فرهنگ مشغول دعوای سختی بودن با تبر و.... خلاصه خون و خونریزی بود حالم خیلی گرفته شد .
ولی بعد رفتیم یه روستای دیگه حوالی نیشابور که اگه اشتباه نکنم اسمش فیروزه بود اونجا یکم حالم جا اومد ، خیلی سر سبز بود .
و شب هم زودتر برای اینکه به ترافیک برخورد نکنیم اومدیم سمت مشهد ولی بازم به ترافیک خوردیم ،
شام رو همراه خالم اینا خونمون خوردیم و بعد هم بساط حمام و اینا و آماده شدن واسه مدرسه !:(
در کل با فاکتور گیری از اون صحنه خیلی خوش گذشت ایشاالله به همه خوش گذشته باشه .
اینم یه مطلب راجع به تاریخچه ی سیزده بدر ,گرچه یکم دیر شده !
در ضمن این مطلب و از مقاله نوروز فربد اینجا نوشتم که توی خبرنامه انجمن نجوم آماتوری آسمان توس اسفند پارسال چاپ شد.

سیزده بدر

در فرهنگ ایرانی هیچ یک از روزهای سال نحس شمرده نمی شود و در تمامی متون باستانی پیش و پس از اسلام عدد سیزده عددی خجسته و فرخنده شمرده شده است.

برای نمونه کتاب «آثارالبقایه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» در چم (معنی)نیک و فرخنده آورده شده است.

اما پس از یورش تازیان و ورود اسلام به ایران از این رو که اعراب هفت روز در هر ماه را نحس می دانستند و سیزدهم هم جزو این روزها بوده , روز سیزدهم فروردین را هم به اشتباه نحس خواندند برای نمونه دو بیتی از ابونصر فراهی هست که نحوست روز های ماه را بیان می کند:
هفت روزی نحس باشد در مهی/زان حذر کن تا نیایی هیچ رنج
سه و پنج و سیزده با شانزده/بیست و یک و بیست و چهار و بیست و پنج

از سویی دیگر در زمان حکومت صفویان فرهنگ اروپایی وارد ایران شد که شوربختانه انان نیز عدد سیزده را نحس می دانستند و هنوز هم با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی عمیقا به این موضوع اعتقاد دارند که البته تنها به این ختم نمی شود و مثال های بسیار دیگری مانند دیدن گربه ی سیاه ، رد شدن از زیر نردبان یا گذاشتن کلید روی میز و بسیاری موارد خرافی دیگر وجود دارند که خوشبختانه تا کنون وارد فرهنگ ما نشده اند.

سیزدهم فروردین ماه که تیر روز نام دارد و متعلق به امشاسپند مقدس و بزرگواری
در آیین باستانی ایران است که در متون باستانی و اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که جشن تیرگان (آبریزگان) است به نام او می باشد .

فروردین ماه نیز که هنگام جشن و سرور و شادمانی و زمان فرود آمدن فروهرها است و تير روز از اين ماه نخستين تير روز از سال می باشد در ميان ايرانيان باستان بسيار گرامی بوده و پس از دوازده روز جشن که ياد آور دوازده ماه سال است ، روز سيزدهم را پايان رسمی دوره ی نوروز می دانستند و با رفتن به کنار جويبارها و باغ و صحرا و شادی کردن در واقع جشن نوروز را با شادی به پايان می رساندند و به قول امروزی ها حسن ختامی بود بر بزرگترين جشن سال.

تاريخچه ی سيزده بدر

همانطور که پيشينه ی جشن نوروز را از زمان جمشيد ميدانند،سيزده بدر هم اين گونه به وجود آمده است :
"جمشيد شاه پيشدادی روز سيزده نوروز را در صحرای سبز و خرم ،خيمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندين سال پي در پي اين کار را انجام می دهد که در نتيجه،اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و آيين درمی آيد و ايرانيان از آن پس سيزده بدر را بيرون ازخانه در کنار چشمه سارها و دامن طبيعت برگزار می کردند اما تمام سرچشمه هاي موجود براي بررسي ديرينگي نوروز مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سيزده به در در فروردين يا صفر داده اند ، از همين رو برخی پژوهشگران پنداشته اند که اين جشن بيش از يکی دو سده ديرينگی ندارد اما با دقت بيشتر در می يابيم که شواهدی برای ديرينگی اين جشن وجود دارد.

دکتر غياث آبادی پژوهشگرتاريخ وفرهنگ ايران باستان و باستان ستاره شناس در اين باره به گسترش بسيار، تنوع و گوناگونی شيوه های برگزاری اين جشن اشاره می کند که بر پايه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه ، هر چقدر دامنه ی گسترش باوری فراخ تر و شيوه های برگزاری آن متفاوت تر باشد ، نشان دهنده ی ديرينگی بيشتر آن است.

همچنين مراسم مشابهي که به موجب کتيبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داريم، آيين های سال نو در سومر با نام « زگموگ » و در بابل با نام « آکيتو» دوازده روز به درازا می کشيده و در روز سيزدهم جشنی در آغوش طبيعت برگزار می شده. بدين ترتيب تصور می شود که سيزده بدر دارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.
شيوه های برگزاری و مراسم سيزده بدر

شيوه های برگزاری اين جشن و همچنين مراسم و آداب اين روز بسيار متفاوت و گسترده می باشد که در اينجا به تفصيل نمی توان به آنها پرداخت ، اما همانطور که ميدانيم سيزدهم فروردين تير روز می باشد و آغاز نيمسال دوم زراعی، و مردمان ايرانی برای نيايش و گراميداشت تيشتر(تير)، ايزد باران آور و نويد بخش سال نيک،به کشتزارها و مزارع خود می رفتند و در زمين تازه روييده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گياهان صحرايی به شادی و ترانه سرايی و پايکوبی می پرداختند و از گرد آوری سبزه های صحرايی و پختن آش و خوراکی های ويژه فراموش نمي كردند. بخشی ديگر از آيين های سيزده به در را هم باورهايی تشکيل می دهند که به نوعی با تقدير و سر نوشت در پيوند است.

افزون بر اين¬ها آيين های سيزده به در مانند چهارشنبه سوری و نوروز پر شمار، زيبا و دوست داشتنی است؛ بازی های گروهی ، ترانه ها و رقص های دسته جمعی ، گرد آوری گياهان صحرايی ، خوراک پزی های عمومی، بادبادک پرانی ، سوارکاری ، نمايش های شاد، هماوردجويی جوانان، آب پاشی و آب بازي بخشی از اين آيين هاست که ريشه در باورها و فرهنگ اساطيری اين سرزمين دارند از جمله شادی کردن و خنديدن به معنی فروريختن انديشه های پليد و تيره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردن سبزه ی سفره ی نوروزی نشانه ی هديه دادن به ايزد آب " آناهيتا " و گره زدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبيعت در پيوند ميان زن و مرد ، ايجاد مسابقه های اسب دوانی که ياد آور کشمکش ايزد باران(تيشتر) و ديو خشک سالی(ديو اپوشَه) است.

علف گره زدن

افسانه ی آفرينش در ايران باستان و موضوع نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتی درباره ی " کـيـومـرث " داراي اهميت بسياري است ، در " اوستا " چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را نخستين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است.

گفته های "حمزه ی اصفهانی" در کتاب «سِـنی ملوک الارض و الانبياء» و گفته های «مسعودی» در کتاب "مروج الذهب "،و "بيرونی" در کتاب "آثار الباقيه" بر پايه ی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که :

" مَـشـيـه "و " مَـشـيانـه " که دختر و پسر دو قلوی کيومرث بودند ، روز سيزدهم فروردين برای نخستين بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود، آن دو به وسيله ی گره زدن دو شاخه ی " موُرد" ، پايه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ايرانيان باستان از اين راز به خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را به ويژه دختران و پسران دم بخت انجام می دادند امروزه نيز دختران و پسران برای بستن پيمان زناشويی، نيت می کنند و علف گره می زنند...

اين رسم از زمان " کيانيان " تقريبا متروک شد و در زمان " هخامنشيان "دوباره آغاز شد و تا امروز به جاي مانده است. در کتاب «مُجمل التواريخ» چنين آمده است:"اول مردی که به زمين ظاهر شد، پارسيان آن را « گـل شاه » ناميدند، زيرا که پادشاهی او الا بر گــل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند....

همانگونه كه شباهتی بين چارشنبه‌سوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، با شيوه‌های اصيل و كهن آن وجود ندارد، سيزده‌ بدر امروزی نيز تنها نامی از يك جشن كهن را برخود داشته و هيچ شباهتی به آيين كهن و يادگار نياكان ما ندارد.

شيوه ي اجراي اين جشن، مانند بسياری از ديگر آيين‌های ايرانی، عميقاً از شيوه اصيل و باستانی خود دور شده است و به شكل كنوني آن، دارای سابقه تاريخی در ايران نيست.

اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزه‌های نوروزی خود را در اين روز به صحرا می‌برده و برای احترام به زمين و گياه، آنرا در آغوش زمين می كاشته‌اند، امروزه ما آنرا بسوی يكديگر پرتاب می‌كنيم و تكه‌تكه‌اش می کنيم.

سيزده‌بدرِ پيشينيان ما، روزی برای ستايش تيشتر، برای طلب باران فراوان در سال پيش رو، برای گراميداشت و پاكيزگی طبيعت و مظاهر آن، و زيست‌بوم مقدس آنان بوده است. در حاليكه امروزه روز ويرانی و تباهی طبيعت است.

Labels: