امشب رفته بودم نمايشگاه بين المللي خودرو!افتتاحيش بود گفتم روز اول برم يه وقت آخرين مدل ماشين به فروش نره،ميدونين كه بايد خودروم آخرين مدل باشه;;)
اين كه ميگن شانس هر كي جلوتر از خودش ميره درسته ها!!! همون دم در يه خواهر به ظاهر مهربان تر از مادر بهم گير داد، ولي ايندفعه با هميشه فرق داشت با قربون صدقه فراوان بهم گفت عسلم موهاتو بده تو!! فقط نزديك بود بياد يه ماچ بچسبونه. كركر خنده بود به خدا!!
بي خيال خواهر،نمايشگاه خوبي بود! ماشيناي باحالي داشت ولي من هيچ كدومو نپسنديدم واسه همون نخريدم اگه نه كه پول برده بودم!!
خدا وكيلي ماشينا همه توپ بودن . تو 206 يه سيستم صوتي توپ گذاشته بودن كه آدم جدا ميرفت فضا ديگه لازم نبود بري مثل انوشه انصاري اون همه پول خرج كني.
وسط اون همه ماشينه آخرين سيستم يه ژيان قراضه هم گذاشته بودم كه صحنه طنزي شده بود!حالا عكس زياد گرفتم اگه با اين سرعت گند من آپلود بشه از عكساش هم فيض ميبرين.
ناگفته نماند اون وسط امير و علي(داداشم و پسر خالم) خودشونو گم و گور كردن يه نيم ساعت فقط دنبال اين شازده ها ميگشتيم از آخر هم قسمت جشن،كه يك گروه موسيقي اجرا ميكرد وهمه جمع شده بودن پيدا كرديم كه مشغول رقصيدن بودن و همه واسشون دست مي زدن!!! يه ذره هم فكر نكردن ما شايد از دل شوره بميريم